نویانلغتنامه دهخدانویان . (ترکی - مغولی ، اِ) پادشاه زاده . (رشیدی ) (برهان قاطع) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || ترکان ملوک و سلاطین را بدین نام خوانند. (برهان قاطع) (فرهنگ خطی ).
نویانواژهنامه آزاد[نوی /novi/= نو بودن، تازگی، (در قدیم) (به مجاز) شادابی، تر و تازگی + ان (پسوند نسبت)]، 1- منسوب به نوی، مربوط به نوی 2- (به مجاز) شاداب و تر و تازه
نویانفرهنگ نامها(تلفظ: noviyān) [نوی/novi/ = نو بودن ، تازگی ، (در قدیم) (به مجاز) شادابی ، تر و تازگی + ان (پسوند نسبت)] ، منسوب به نوی ، مربوط به نوی ؛ (به مجاز) شاداب و تر و
جبه نویانلغتنامه دهخداجبه نویان . [ ج َ ب َ ] (اِخ ) یا یمه . یکی از سرداران مغول که بفرمان چنگیزخان با چند هزار تن سپاه مأمور دفع کوشلوک گردید و او را هزیمت داده وارد کاشغر شد. (از
جرماغون نویانلغتنامه دهخداجرماغون نویان . [ ج ُ ] (اِخ ) همان جرماغون از امرای مغول است . (از مزدیسنا ص 470). رجوع بجرماغون نوئین شود.
ذی نویانلغتنامه دهخداذی نویان . (اِخ ) پدر برته قوجین یکی از زنان چنگیز. (حبیب السیر جزو 1 از ج 3 ص 6 شش سطر به آخر مانده ).
طران نویانلغتنامه دهخداطران نویان . [ ] (اِخ ) در جامعالتواریخ رشیدی چ بلوشه ص 569 آمده : و ملک تیمور بجای او دختر طران نویان پسرزاده ٔ اولاد قرنویان از چلا بربستد... و در حاشیه ٔ هما
طولادای نویانلغتنامه دهخداطولادای نویان . (اِخ ) از سران لشکر گیخاتوخان مغول . وی در فتنه ٔ افراسیاب بن یوسفشاه لر از جانب گیخاتو با ده هزار سوار بدفع این اتابک لر رفت و پس از محاربه وی
جبه نویانلغتنامه دهخداجبه نویان . [ ج َ ب َ ] (اِخ ) یا یمه . یکی از سرداران مغول که بفرمان چنگیزخان با چند هزار تن سپاه مأمور دفع کوشلوک گردید و او را هزیمت داده وارد کاشغر شد. (از
جرماغون نویانلغتنامه دهخداجرماغون نویان . [ ج ُ ] (اِخ ) همان جرماغون از امرای مغول است . (از مزدیسنا ص 470). رجوع بجرماغون نوئین شود.
ذی نویانلغتنامه دهخداذی نویان . (اِخ ) پدر برته قوجین یکی از زنان چنگیز. (حبیب السیر جزو 1 از ج 3 ص 6 شش سطر به آخر مانده ).
طران نویانلغتنامه دهخداطران نویان . [ ] (اِخ ) در جامعالتواریخ رشیدی چ بلوشه ص 569 آمده : و ملک تیمور بجای او دختر طران نویان پسرزاده ٔ اولاد قرنویان از چلا بربستد... و در حاشیه ٔ هما
طولادای نویانلغتنامه دهخداطولادای نویان . (اِخ ) از سران لشکر گیخاتوخان مغول . وی در فتنه ٔ افراسیاب بن یوسفشاه لر از جانب گیخاتو با ده هزار سوار بدفع این اتابک لر رفت و پس از محاربه وی