زبانگویش اصفهانی تکیه ای: zebun طاری: ozmun طامه ای: ozon طرقی: ozmun کشه ای: ozmun نطنزی: zobon / uzon
زبانلغتنامه دهخدازبان . [ زَب ْ با ] (اِخ ) ابن قائد مصری . محدثی است فاضل نیکو و ضعیف . از سهل بن معاذ روایت کند و لیث و ابن لهیعة از او نقل حدیث کرده اند. زبان در 155 هَ . ق .
زبانلغتنامه دهخدازبان . [ زَب ْ با ] (اِخ ) پدر محمدبن زبان راوی است . (از قاموس ) (تاج العروس ) (منتهی الارب ). رجوع به محمدبن زبان شود.
اسلاوفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. شاخهای از اقوام هندواروپایی، شامل روسها، لهستانیها، چکها، کرواتها، و اسلوونها.۲. زبانی از خانوادۀ زبانهای هندواروپایی، از شاخۀ بالتو ـ اسلاوی، شامل زب
روسیه ٔ شورویلغتنامه دهخداروسیه ٔ شوروی . [ سی ی َ ی ِ رَ ] (اِخ ) یا اتحاد جماهیر شوروی یا بطور اختصار شوروی کشور بزرگ اروپایی و آسیایی است که از شمال به اقیانوس منجمد شمالی و از مغرب ب
زبان آورانلغتنامه دهخدازبان آوران . [ زَ وَ ] (اِ مرکب ) جمع زبان آور : زبان آورانی که وقت شتاب کلیچه ربودندی از آفتاب . نظامی .زبان آوران را بتو بار نیست که با مشعله گنج را کار نیست
یعقوبلغتنامه دهخدایعقوب . [ ی َ ] (اِخ ) ابن سلیمان اسفراینی شافعی ، مکنی به ابویوسف . متوفا به سال 488 هَ . ق . او راست : 1- بدایعالاخبار و روایعالاشعار. 2- محاسن الادب و اجتناب
خارکفلغتنامه دهخداخارکف . [ ک ُ ] (اِخ ) پایتخت ناحیه ٔ اوکراین کشور شوروی است . این شهر واقع در 834 هزارگزی مسکو در کنار رودخانه ٔ لُپات منشعب از دنتز میباشد بدین جهت ناحیه ای پ