تناکثلغتنامه دهخداتناکث . [ ت َ ک ُ ] (ع مص ) همدیگر عهد و پیمان شکستن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تناقض عهدها. (از اقرب الموارد). رجوع به تناقض شود.
تناکحلغتنامه دهخداتناکح . [ ت َ ک ُ ] (ع مص ) مزاوجت کردن و یکدیگر را نکاح کردن . (ناظم الاطباء). تزوج بعضی با بعضی دیگر. (از اقرب الموارد) (از المنجد). || فراهم آمدن بعضی درخت ب
تناکدلغتنامه دهخداتناکد. [ ت َ ک ُ ] (ع مص ) سخت و دشوار شدن . || دشواری کردن باهم . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تعاسر. (اقرب الموارد). رجوع به تعاسر شود.
تناکرلغتنامه دهخداتناکر. [ ت َ ک ُ ] (ع مص ) خویشتن را نادان ساختن . (زوزنی ). خویشتن را نادان نمودن .(منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تجاهل . (اقرب الموارد). || ناشناخت
تناکفلغتنامه دهخداتناکف . [ ت َ ک ُ ] (ع مص ) به نوبت گفتن سخن را. (منتهی الارب )(آنندراج ) (ناظم الاطباء). تعاور. (اقرب الموارد).
تناکثلغتنامه دهخداتناکث . [ ت َ ک ُ ] (ع مص ) همدیگر عهد و پیمان شکستن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تناقض عهدها. (از اقرب الموارد). رجوع به تناقض شود.
تناکحلغتنامه دهخداتناکح . [ ت َ ک ُ ] (ع مص ) مزاوجت کردن و یکدیگر را نکاح کردن . (ناظم الاطباء). تزوج بعضی با بعضی دیگر. (از اقرب الموارد) (از المنجد). || فراهم آمدن بعضی درخت ب
تناکدلغتنامه دهخداتناکد. [ ت َ ک ُ ] (ع مص ) سخت و دشوار شدن . || دشواری کردن باهم . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تعاسر. (اقرب الموارد). رجوع به تعاسر شود.
تناکرلغتنامه دهخداتناکر. [ ت َ ک ُ ] (ع مص ) خویشتن را نادان ساختن . (زوزنی ). خویشتن را نادان نمودن .(منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تجاهل . (اقرب الموارد). || ناشناخت
تناکفلغتنامه دهخداتناکف . [ ت َ ک ُ ] (ع مص ) به نوبت گفتن سخن را. (منتهی الارب )(آنندراج ) (ناظم الاطباء). تعاور. (اقرب الموارد).