انضباطدیکشنری عربی به فارسیانضباط , انتظام , نظم , تاديب , ترتيب , تحت نظم و ترتيب در اوردن , تاديب کردن
انباطلغتنامه دهخداانباط. [ اَم ْ ] (ع اِ) ج ِ نَبَط. (ناظم الاطباء). نَبَط. (از منتهی الارب ). نبیط. (از اقرب الموارد). و رجوع به نبط و نبیط شود.
انضباط اجتماعیواژهنامه آزادنظم دراجتماع یعنی درمردم. نظم اجتماعی مبین توقع های اساسی زندگی اجتماعی است. هر جامعه با هرنوع اعتقادها، سنت ها، گرایش های سیاسی و با هر سیستم حکومتی نیازمند دا