بدذهنلغتنامه دهخدابدذهن . [ ب َ ذِ ] (ص مرکب ) کندذهن و بی وقوف . (آنندراج ). بطی ءالفهم و کودن . (ناظم الاطباء).
دژگواردلغتنامه دهخدادژگوارد. [ دُ گ ُ ] (ص مرکب ) دژگوار. ثقیل . بطی ءالهضم . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). و رجوع به دژگوار شود.
دیرگذارلغتنامه دهخدادیرگذار. [ گ ُ ] (نف مرکب ) دیرگذر. || دیرگوار. بطی ءالهضم . بطی ءالانحدار. (یادداشت مؤلف ). رجوع به دیرگذر شود.
دیرگوارلغتنامه دهخدادیرگوار. [ گ ُ ] (نف مرکب ) مقابل زودگوار. دشوارگوار. سنگین . ثقیل . دیرهضم .گران . بطی ءالهضم . بطی ءالانهضام . عسرالانهضام . عسرالهضم . (یادداشت مؤلف ). دیره
دیرگواردلغتنامه دهخدادیرگوارد. [ گ ُ ] (ص مرکب ) دیرگذار. عسر الانهضام . بطی ءالهضم . (یادداشت مؤلف ).