غیواژهنامه آزاد(غَ ، غیّ) نام چاهی است پرحرارت در دوزخ ، که هفتاد سال عمق آن است ... ! از ابن عباس روایت شده که:غی وادی است در دوزخ ، هیبت و حرارت آن به اندازه ای است که اگر
واپس غیژیدنواژهنامه آزادواپَس غیژیدَن:غیژیدن بمعنای چهاردست و پا راه رفتن، اما واپس غیژیدن بمعنای از زیر کار در رفتن است
آغیواژهنامه آزاددر زبان هزاره گی، خواهر را گویند. آغی/ غَ/ ترکی مغولی/ خواهر بزرگ در لهجه قوم هزاره.