من را سوار کن جانمواژهنامه آزادمحل سوار شدن، نام ایستگاه ورود و خروج مسافران در ناحیۀ بالادست سدّ زاینده رود.
سنگ ها را وا کندنواژهنامه آزاددو نفر که بر سر موضوعی با هم صحبت کنند تا از منظور یکدیگر مطلع شده و کار و تکلیف هر دو مشخص و روشن شود
راس کردواژهنامه آزادراس کِرْدَ:(raskerda) در گویش گنابادی یعنی تعمیر کردن ، درست کردن ، چیدن و مرتب کردن