ورزواژهنامه آزادوِرْز:(werz) در گویش گنابادی یعنی مشت و مال ، ماساژ ، با پا لَگَد کردن ، || آدم سریع را هم ورز گویند ، سریع
رزکانواژهنامه آزاد1.يكي از شهرك هاي شهرستان شهريار در استان تهران 2. احتمالا تشكيل شده از دو واژه رز و كان به معناي معدن انگور