رشیکواژهنامه آزادبر وزن فعیل ولی دارای معنای مفعولی مانند شهید( به شهادت گرفته شده ) و یا کتیم ( پوشیده شده ) به معنای کسی که بر او رشک میبرند
آرشیداواژهنامه آزادآر به معنای آریایی و شید به معنای خورشید و آرشیدا به معنای خورشید آریایی می باشد مادر آریایی بانوی خورشید ، بانوی پاکی ، نورانی آریایی درخشان؛ واژۀ مرکب از آر و
خورشیدواژهنامه آزاددر پهلوی «خورشیت» بوده است. این واژه از دو پارۀ خور+ شید ساخته شده است. خور نام دیگر آفتاب یا مهر است. «شید» نیز که ویژگی خور است، به معنی رخشان و تابنده است. ل
وادراواژهنامه آزاد(اصفهان، سده لنجان) وادِرا؛ این واژه همراه با «وِلو» می آید. «وِلو و وادِرا» [velo o vadera] به معنای آواره و هرزه گرد است.