هم ورآوردنواژهنامه آزاد(به فتح و) کار بیهوده و بی هدف انجام دادن؛ بیش از حد طول دادن کاری به دلیل انجام کارهای بیهوده ای که وقت کار اصلی را می گیرد.
رأسواژهنامه آزادتارَک. زبانزدِ دانشی. برای نمونه، تارکِ یک گوشه (رأسِ یک زاویه) یا سه تارکِ یک سِگوش (سه رأسِ یک مثلث).
کانیووواژهنامه آزاد(عمران و شهرسازی) جدول آب رو؛ جدول شیب دار پیش ساختۀ بتنی، به شکل حرف v ولی با شیب بیشتر، برای هدایت و انتقال آب باران و آب های سطحی.