رگاهواژهنامه آزادبه تلفظ بینابین کسر و ضم حرف ر به معنی بزغاله یا بره و کلا نوزاد پستانداران که به تازگی از شیر مادر منع شده و می تواند از راه چریدن تغذیه کند
لنگرگاهواژهنامه آزادلِنْگِرْگاه:(lengergah) در گویش گنابادی (گبری) یعنی قربانگاه ، محل ارتباط با عالم مردگان و اجنه (دیوها) و قربانی برای خدایان
کانیووواژهنامه آزاد(عمران و شهرسازی) جدول آب رو؛ جدول شیب دار پیش ساختۀ بتنی، به شکل حرف v ولی با شیب بیشتر، برای هدایت و انتقال آب باران و آب های سطحی.