فطروسواژهنامه آزادنام فرشته یا ملکی است که به علت کوتاهی درانجام وظیفه خداوند بالهای اورا شکست ودر جزیره ای دور افتاده ساکنش نمود اما بعد از تولد امام حسین وبه کمک جبرئیل پیکر خو
فطرسواژهنامه آزادنام فرشته ای که به دلیل کندی در اجرای دستور الهی و یا ترک اولی در جزیره ای به عنوان جریمه و مجازات بدون بال و پر به مدت هفتصد سال زندانی شد تا اینکه در روز ولاد
کفکواژهنامه آزادنوعی قارچ انگلی که بر روی نان و میوه بر اثر مرور زمان بوجود میاید. کُفْک:(kofk) در گویش گنابادی یعنی جغد
کفوواژهنامه آزادهمتا، همانند. هم کفو بودن، در ازدواج، در اصطلاح شرع یعنی زن و مرد در آنچه شرع تعیین کرده، به هم شبیه باشند.
مئتواژهنامه آزادم و ئ بافتحه ت ساکن (مئَت)Maa t این واژه لری ولکی می باشد به معنی یاری وکمک یادستگیری کردن ازدیگری ست که درعربی مَدَد تلفظ میشود به نظرنگارنده ایرانی واصیل است