سمهواژهنامه آزادسُمِه یا به معنای سوراخ است. سوراخ و سُمبه هم (همراه هم )در عبارات عامیانه کاریرد دارد
مجسمه عدالتواژهنامه آزادنماد عدالت که فرشته ای است با چشمانی نابینا که معمولا با چشم بندی بسته شده اند و در دست راستش ترازویی با دو کفه ی هم تراز و در دست چپپش شمشیری برا قرار دارد بعض
نان کسمهواژهنامه آزادنوعی نان مثل نان شیر مال است که گرد و شیرین است ولی مثل نان شیرمال پف کرده نبوده و سطح آن براق نیست.این نان در قم طبخ میشد و اکنون نیز در برخی مناطق قم طبخ میگر
سمچوواژهنامه آزادمحلی است در روستای دیشکان (کرمان.بردسیر) که دارای گردوی بسیار خوب و اب هوای بسیار خوب دارد
سمجواژهنامه آزادپیگیر /کسانی که داری هوش واستعداد بالایی اند و همه شون مسئله حل نشده رو ول نمی کنن فقط زمانی آن مسآله را حل کنن دست بر می دارن میگن اون انسان سمچ