دسکلهواژهنامه آزاددٍسکَلَه - واژه عامیانه خراسانی ؛ ابزاری کوچک و اره مانند که در کشاورزی استفاده میشود.
دس دادواژهنامه آزاد(گنابادی) دَسْ دادَ؛ آشتی کردن، صلح کردن، معامله کردن، کنار آمدن، همدستی، تبانی کردن
آدسونواژهنامه آزاددانا مثال آدسون داند و پرسد چهل ستون نداند و نپرسد دانا داند و پرسد نادان نداند و نپرسد