دنگواژهنامه آزاددَنگ درآوردن:تقلید کردن کار دیگران از روی تمسخر(گویش شوشتری) به عنوان مثال:علی لکنت زبان داشت و بچه ها با گیر انداختن زبان خود دنگ او را در می آوردن صدا (لکی)
دندلوزواژهنامه آزاد(دِندِلوز) آویزان، آویخته شده، معلق (این واژه هم اکنون در گویش شوشتریها متداول است)