پینوپروکواژهنامه آزادوصله کردن - وصله پینه کردن - دوخت ودوز - تکه هایی از پارچه های مختلف - از خرده وریزه های پارچه های مختلف ورنگارنگ بقچه ویا جامه ای دوختن - به هم دوختن چند جزء م
گژن پینواژهنامه آزادانگشتی؛ قطعۀ استوانه ای و توخالی که به شکل عرضی، از وسط ارتفاع پیستون می گذرد و از سر دیگر آن بیرون می آید و هم زمان، از حفرۀ بالای شاتون هم می گذرد و به این تر
پیونواژهنامه آزاد(گنابادی) پِیْوَنْ؛ متصل کردن، اتصال، وصل کردن، چسپاندن دو چیز به هم، پیوند زدن، پیوستن.