موقوف المعانیواژهنامه آزاد(مُوْقوفُ الْمَعانی) داری معنای مشترک یا وابسته. در شعر، بیت هایی که معنای وابسته به یکدیگر دارند و جدا از هم، معنای کاملی نخواهند داشت.
موقعیت شناسیواژهنامه آزادبه معنای تشخیص وقت بیان بوقت چیزی را اجرا کردن بهترین کار را در بهترین موقع انجام دادن بهترین استفاده از وقت در رسیدن به هدف
موقعیت شناسواژهنامه آزادشخصی که با توجه به موقعیتی که در آن قرار گرفته برای عمل یا سخنش تصمیم می گیرد. به قولی موقعیت را می سنجد.
پیشپایهواژهنامه آزادپیش+پایه هموگ(معادل) premise از جناب حیدری ملایری from Piš- "before; in front," from Mid.Pers. pêš "before, earlier," O.Pers. paišiya "before; in the presence o