26 فرهنگ
2 مدخل
همه
دیکشنری
مترادف
طیفی
آزاد
+
همه
دقیق
مشابه
آوا
متن
آغاز
قافیه
جستوجوی مشابه غلط تایپی
حشرونشر
واژهنامه آزاد
برانگیختن و پراکندن . جمع آوردن و گستردن.
کنشگر
واژهنامه آزاد
برگرفته از کنش؛ عمل عامل، عمل کننده. فعال