قوه قاهرهواژهنامه آزادآنچه قابل پیش بینی نبوده و قابل اجتناب نیز نباشد و متعهد را در حالت عدم قدرت بر اجرای تعهد خویش قرار دهد، یا موجب معافیت کسی شود که، به علت عدم توانایی، خسارتی
قوه قهریهواژهنامه آزادآنچه قابل پیش بینی نبوده و قابل اجتناب نیز نباشد و متعهد را در حالت عدم قدرت بر اجرای تعهد خویش قرار دهد و یا موجب معافیت کسی شود که، به علت عدم توانایی، خسارتی
انجه قلیسینواژهنامه آزادبه معنی چلوندن، مثل آب حوله را با فشار دادن گرفتن، ویا آب مثلا انار را با فشردن بخاهیم بگیریم
قرجه قیاواژهنامه آزادقرجه قیا تلفظ فارسی قرجه قیه؛ نام روستایی در آذربایجان شرقی است. قَرَجَه واژۀ آذری و به معنی سیاه است. و همچنین قرجه آفتی سیاه رنگ در گندم است که اگر به گندم بز
سرگلواژهنامه آزادسَرگُل (Sargol):به قسمت کُلاله قرمز رنگ زعفران در فرهنگ واژگان پایتخت زعفران جهان(قائنات) سَرگُل گفته می شود . که نام فروشگاه بین المللی اینترنتی (زعفران سرگل)(
ناودانواژهنامه آزادواژه ناودان به از دو بخش ناو + دان ساخته شده اما "دان" به معنی پسوند ظرف نیست. با پوزش در فرهنگ شما نادرست نوشته شده. دان ریشه اوستایی دارد و به معنی آب میباشد
آمرهواژهنامه آزادآمُرِه؛ نام روستایی است از توابع شهرستان خلجستان استان قم در 86 کیلومتر غرب شهر قم. با تفرش 25 کیلومتر و با آشتیان 30 کیلومتر فاصله دارد. اهالی آن به گویش آمره