هومهرواژهنامه آزاددارای عشق و محبت خوب، نیک مهر، دارای دوستی و محبت نیک؛ واژۀ مرکب از هو (خوب) و مهر (محبت، دوستی، عشق). || دوست خوب. || خورشید خوب. || نامی است برای پسران.
مهوهواژهنامه آزادمهوه . [ م َهَْ وَ / وِ ] (اِ مرکب ) مهیاوه . ماهیابه . ماهیاوه که سُس یا کچاپ و نان خورِش مردم لارستان قدیم است که از ماهی کوچک موتی و دانه خردل رازیانه در ظرف
مهراوهواژهنامه آزاد1:مهراوه،نام ایرانی برای دختر و تشکیل شده از واژه ی "مهر" به معنی خورشید یا محبت ،و پسوند شباهت "اوه" است. 2:مهراوه، نام مکان است،"مهر "به معنای خورشید و "آوه"
توریهواژهنامه آزادتوریه:کتمان حقیقت. امتناع از بیان کل حقیقت. بر همین مبنا در دادگاه های انگلستان نوعاً سوگند خوردن را اینگونه بیان می کنند: I swear to God that I will tell the
کارماواژهنامه آزادمفهوم کارما:«هر چه بکاری همان بدرَوی». در هندوئیسم و بودیسم مفهوم کارما (به سانسکریت:कर्म) به معنی زیستکار یا عملکرد فرد در زندگی است و این عملکردها ذاتاً و به