هم ورآوردنواژهنامه آزاد(به فتح و) کار بیهوده و بی هدف انجام دادن؛ بیش از حد طول دادن کاری به دلیل انجام کارهای بیهوده ای که وقت کار اصلی را می گیرد.
همروندواژهنامه آزاددر علوم رایانه، همروند ویژه گی ای از سیستم است که بر پایه آن چند حادثه هم زمان رخ می دهد یا چند پردازش هم زمان اجرا می شوند که می توانند با یکدیگر کنش و واکنش
هوموکواژهنامه آزادهوموک در واقع همان واژه "هوم"است که در منطقه بلوچستان سرح به آن "هوموک "گفته می شودوبه معنای گیاهی است که در رنگرزی مورد استفاده قرار می گیرد و در این منطقه با
توریهواژهنامه آزادتوریه:کتمان حقیقت. امتناع از بیان کل حقیقت. بر همین مبنا در دادگاه های انگلستان نوعاً سوگند خوردن را اینگونه بیان می کنند: I swear to God that I will tell the
کارماواژهنامه آزادمفهوم کارما:«هر چه بکاری همان بدرَوی». در هندوئیسم و بودیسم مفهوم کارما (به سانسکریت:कर्म) به معنی زیستکار یا عملکرد فرد در زندگی است و این عملکردها ذاتاً و به