لوادهواژهنامه آزاد(لَوادِه)نام یکی از پهلوانان سپاه کیخسرو پادشاه کیانی در شاهنامه(چاپ مسکو) ز تخم لواده چو هشتاد و پنج سواران رزم و نگهبان گنج
ریوادهواژهنامه آزادریوا چنان که در فرهنگ لغت معین آمده به معنای تدبیر است. در گذشته به کسانی که مردم برای مشورت به آنان مراجعه می کرده اند، ریواده یا ریواگو می گفته اند.
باغ خانوادهواژهنامه آزادباغی که افراد مجرد مجاز به ورود به آن نیستند و برای تفریح خانواده ها بنا شده است.