قلچماقواژهنامه آزادقُلْچُماْق:(gholchomagh) در گویش گنابادی یعنی هیکلی ، بزرگ جثه ، زورمند و قدرتمند
قلمبواژهنامه آزادقُلُمْبَ:(gholomba) در گویش گنابادی یعنی کنایه ، سخنی که در آن ریشخند پنهان است ، سخن سنگین و کنایه آمیز که منظور شخص را غیر مستقیم می رساند
قلورواژهنامه آزادقُلُوْرَ:(gholouwra) در گویش گنابادی یعنی مچاله کردن ، جمع و جور کردن ، فشردن در آغوش