بخاردواژهنامه آزاد(گنابادی) بِخاْردَ؛ خوردن، صرف کردن ، میل کردن ، تناول کردن ، برخورد کرد ، تصادم کرد
بخاخواژهنامه آزاددر عربی، بخاخ اسم پسر است که معنی فارسی آن «پاشنده» یا نشردهنده است. نام روستایی در حاشیۀ رود بهمنشیر شهرستان آبادان استان خوزستان است، به نام «طره بخاخ».