وزمواژهنامه آزادvozm نام درخت زبان گنجشک که چوبی سخت و محکم دارد و از آن دسته ی داس و تبر و بیل و کلنگ می سازند
زمودگریواژهنامه آزادبخشی از تولیدات آهنگران که یراق آلات درها و پنجره ها را تشکیل می دهد. زمود گری پیشه ایست که در آن هر نوع الصاقات فلزی که برای در و پنجره های سنتی و قدیمی به کار
وزمکیواژهنامه آزاد(Vezmaki) نام کوه و دره ای در بخش سدۀ اقلید که ییلاق عشایر محسوب می شود و مبنایی برای راهنمایی کوه نوردان است، مثلاً می گویند:قبل از وزمکی، یا بعد از وزمکی.