شروینواژهنامه آزادبه مانند شیر. تشکیل شده از شر که مخفف شیر است و وین که در پارسی کهن معنی مانند و بسان می دهد.
شرویواژهنامه آزادشرو نام یکی از روستا های بخش الوار گرمسیری اندیمشک است که درنزدیکی منگره است که به اهالی این منطقه طایفه شروی می گویند که ازطایفه میر هستند ، گروهی از شروی ها د
شرودانواژهنامه آزاد(عامیانه:شیدون) نام روستایی از توابع شهرستان فلاورجان، واقع در ده کیلومتری جنوب غرب شهر اصفهان
دماوندواژهنامه آزاددماوند:کوه ابرین نفس یا نفس ابری، کوهی که ابر از نفس او بر می آید. دماوند ، از ترکیب سه واژه ی« دم » به معنای نفس ، « آ aw» یا« آو av » به معنای ابر، و « وند »
پیشپایهواژهنامه آزادپیش+پایه هموگ(معادل) premise از جناب حیدری ملایری from Piš- "before; in front," from Mid.Pers. pêš "before, earlier," O.Pers. paišiya "before; in the presence o