شاهواژهواژهنامه آزادشاه کلمه، شاه لغت؛ واژه ای که بیش از واژگان دیگر به ذهن می آید یا بر زبان جاری می شود. واژه ای که بیش از واژگان دیگر در شعر یا دیوان شاعری مشخص (مثلاً خیام یا ح
شاهونواژهنامه آزادمنطقه ای بکر در استان فارس که در ثقل شیراز،نوراباد و سپیدان واقع شده است و یکی از مراکز بزرگ تامین انگور در کشور ایران و منطقه فارس می باشد.
شاه تورواژهنامه آزادشاه تور دهی از دهستان روددشت بخش کوهپایه شهرستان اصفهان .که امازاده معروفی بنام امامزاده عبدالعزیز دارد نام روستائی در استان اصفهان