شلویرواژهنامه آزاد(قزوینی) باهوش، هوشمند؛ واژۀ ساخته شده از شل (دارنده) و ویر (هوش). || نام تپه ای در نزدیکی روستای عبدل آباد قزوین.
شلوغ بازیواژهنامه آزادسر و صدا و فعالیت هیجان زده و غیر ضروری، هارت و پورت، لاف و گزاف، رفتار اغراق آمیز و تصنعی.
شل تمبوواژهنامه آزادشُلْ تِمْبوْ:(sholtembw) در گویش گنابادی یعنی کنایه از کسی که بی دست و پا است ، بی عرضه ، سست عنصر