لنگ د هواواژهنامه آزادلِنْگ دِ هَواْ:(leng de hawa) در گویش گنابادی یعنی پا در هوا، بلاتکلیف ، مستأصل ، درمانده ، وامانده ، بدبخت و بیچاره
خطیکواژهنامه آزادخِطِیْک:(kheteik) در گویش گنابادی یعنی حذر داشتن ، از خود راضی ، بر خود نپسندیدن ، خودخواه || اَزْ خُ دِ خِطِیْک:(az kho de kheteik) در گویش گنابادی یعنی از خود
عیضواژهنامه آزادعیْض:(eyz) در گویش گنابادی یعنی خود را گرفتن ، برخورد مغرورانه ، تحویل نگرفتن ، خود برتر بینی ، خود پسندی || عیْضِشْ دِ خُ گِرِفْتَ (eyzesh de kho gerefta) در گ
باشیدنواژهنامه آزاداز این بنواژه تنها در زمان کنون (مضارع):«باشم، باشی، باشد، باشیم، باشید، باشند» دستوری:«باش، باشید» و بنواژه نام (اسم مصدر):«باشش» می بَهرند. «می باشد» هم به جا
کچالوواژهنامه آزاد(افغانستان) سیب زمینی. کچالو. [ کَ چا لو ] (فارسی افغانستان) مانند برخی واژگان دیگر، از هند وارد زبان فارسی دری شده؛ پیشوند «کج» یا «کچه» را به «آلو» اضافه کرد