یولواژهنامه آزادگیج، سربه هوا به کسی گفته میشود که خیلی بیحال کار انجام میدهدودارای بدن لخت وکم عضله ونرم میباشد!! راه
یوغواژهنامه آزادیوغ یکی از اجزای قالبهای لغزنده می باشد.(مورد استفاده در بتن ریزی ستونها) سلطه،زیر نظر داشتن
بطاقهواژهنامه آزادبطاقة. [ ب ِ ق َ ] (ع اِ) سیاهی چشم . (منتهی الارب )(ناظم الاطباء) (آنندراج ). حدقه . (یادداشت مؤلف ). || پاره ٔ کاغذ که بر آن رقم قیمت نوشته میان طاقه گذارند.
یولداشواژهنامه آزادهمراه.دوست.یاور.سنگ راه همراه.دوست.یاور.سنگ راه .متشکل از دو واژه یول(راه)و داش(سنگ)که در مواقعی که کسی در سرراه خود با خطری (حمله حیوانی درنده)مواجه شد اولین چ
ماخولاواژهنامه آزادنام تنگه و رودی حوالی یوش مازندران. قسمتی از آزادکوه. (نیما یوشیج شعری با این مضمون سروده است.)