یولواژهنامه آزادگیج، سربه هوا به کسی گفته میشود که خیلی بیحال کار انجام میدهدودارای بدن لخت وکم عضله ونرم میباشد!! راه
یوغواژهنامه آزادیوغ یکی از اجزای قالبهای لغزنده می باشد.(مورد استفاده در بتن ریزی ستونها) سلطه،زیر نظر داشتن
بطاقهواژهنامه آزادبطاقة. [ ب ِ ق َ ] (ع اِ) سیاهی چشم . (منتهی الارب )(ناظم الاطباء) (آنندراج ). حدقه . (یادداشت مؤلف ). || پاره ٔ کاغذ که بر آن رقم قیمت نوشته میان طاقه گذارند.
روازواژهنامه آزاددو رشته زنجیر که یوغ گاو را به مَلَه یا آلات شخم زنی یا زَنِوَز وصل می کرد (مله تخته ای بود که _قبل و بعد از آبیاری زمین کشاورزی_ برای هموار کردن زمین استفاده م
یولداشواژهنامه آزادهمراه.دوست.یاور.سنگ راه همراه.دوست.یاور.سنگ راه .متشکل از دو واژه یول(راه)و داش(سنگ)که در مواقعی که کسی در سرراه خود با خطری (حمله حیوانی درنده)مواجه شد اولین چ
یوغواژهنامه آزادیوغ یکی از اجزای قالبهای لغزنده می باشد.(مورد استفاده در بتن ریزی ستونها) سلطه،زیر نظر داشتن