خفنواژهنامه آزادبسیار جالب، خیلی شیک و در دید، هیجان انگیز و دلهره آور، استثنایی، موجب فخرفروشی و پزدادن 1. (خ َ ف َ )(غیررسمی)(صفت)(در گفتار عوام مستعمل باشد) بسیار ماهر، زبده
دقیقهواژهنامه آزاددق-یق-ه یا دقیقه (دگ یا دق یک گاه) از آنجائیکه اکثر آوا ها بر گرفته از آوا های طبیعی و پیرامونی است، حروف یا علائم آوایی نیز با همان مفهوم در گفت و شنود بکار گر
بوباشواژهنامه آزادکلمه بوباش یک کلمه ترکیبی میباشد بو + باش . بو در زبان آذری یعنی این و باش در زبان آذری یعنی سر با ترکیب این دو کلمه ( این سر ) به وجود می آید . این سر یا همان
پتیرواژهنامه آزادپَتیر نام نان محلی بختیاری که دواسم دیگر بنام نان تیری درزبان فارسی ونان یخه در گویش قشقایی وترکی گفته می شودکه پتیر از دوکلمه (پ )که مخفف پس می باشدو(تیر) که ا
پرگماتیستواژهنامه آزادواژه پراگماتیسم مشتق ازلفظ یونانی (pragma) و به معنی عمل است. این واژه اول بار توسط چالرز ساندرزپیرس (Charles sanders pierce ) ، منطقی دان آمریکائی به کار برده