یی زحمتواژهنامه آزادبی زحمت که در گفت و گوی عامیانه به کار می رود، معادل «بی رنج» است که معنای عجیبی می نماید. ولی در ترکی گفته می شود:«بیر زحمت» که معنی آن «یک زحمت» است که ملموس
الیکیواژهنامه آزادنام گیاه دریایی. نام قومی از طوایف یهود فامیل می باشد. اکثریت در گز برخوار اصفهان هستند.
پوریاواژهنامه آزادهم خانواده پریا به معنی نیک صورت نام یکی از پهلوانان ایران باستان، به معنای یار پدر یا یار شهر. ظاهراً در اصل، پور+یار (پوریار) بوده که حرف «ر» به تدریج حذف شده
کلات مندواژهنامه آزادپرستشگاه زردتشیتان یا یکی از معابد پرستش مهر که هنوز قدمت آن مشخص نشده که در شهرستان دشتی در فاصله 20 کیلومتری خورموج واقع است
تبریزواژهنامه آزادتبریز یا «توریز»، در لغت به معنای ریخته شده از «تب و لرز» یا «تولرز» (با زبر «ت» و سکون «و»)، و لرزش زمین یا زلزله است. و چنان آمده است که بارها در درازنای تاری
مکعب مستطیلواژهنامه آزاددرازخشت. در خشت (مکعب) یال ها هم اندازه اند. در درازخشت (مکعب مستطیل) یکی از یال ها درازتر است.
معاوضهواژهنامه آزادعقدی است که به موجب آن یکی از طرفین مالی می دهد، به عوض مال دیگر که از طرف دیگر اخذ می کند. در معاوضه، مبیع می تواند عین باشد یا منفعت یا حق مالی باشد (مفاد ماد