9 مدخل
بیهوده کار، کسی که دنبال کارهای ناصحیح و ناراست و بیهوده است. مبطل.
(دَ/دِ)(اِ) حافظه ٬ویر.
لرزه - کشش
godrov در گویش شهربابکی -حرف مفت-یاوه گویی-
پوچ-چرند-چرند و پرند-ژاژ-سخن بیهوده-لیچار-یاوه
بیهوده گویی، یاوه سرایی
این سمت رودخانه یانهر آسیاب
ان سمت اب .بعد ازرودخانه یانهر زبان محلی مازندرانی