یالواژهنامه آزادیال:به موی گردن اسپ گفته می شود که مجاز از گردن است. من تصور میکنم برای بال چادر یا پرده هم میتوان از یال استفاده کرد. یال چادر (پوشش) به هوا می رفت. یال پرد
یالمانواژهنامه آزادواژه ای مازندرانی یعنی رنگین کمان(واژه نامه مازندرانی) واژه ای مازندرانی یعنی رنگین کمان(واژه نامه مازندرانی) نامی پسرانه به زبان مازندرانی در معنی رنگین کمان
یالانچیواژهنامه آزادنام دهی است در شمال خراسان شمالی، بخش مانه و سملقان، در کنار رودخانۀ شیرین دره در منطقۀ شیرین دره. مردم روستا به لهجۀ گرمانج صحبت می کنند. در حال حاضر (1395) دو
مکعب مستطیلواژهنامه آزاددرازخشت. در خشت (مکعب) یال ها هم اندازه اند. در درازخشت (مکعب مستطیل) یکی از یال ها درازتر است.
فشواژهنامه آزادنام روستایی در یکی از شهر های کنگاور که جزء استان کرمانشاه است. یال اسب؛ اسم یکی از روستاهای کنگاور است.
شیرین درهواژهنامه آزادآب شیرین؛ نام منطقه ای در بخش مانه و سملقان، در استان خراسان شمالی. در حال حاضر (1395) منطقۀ گردشگری خوش آب و هوایی است با رودخانه ای طولانی که از روستاهای تازه
پل درازواژهنامه آزادیا پل درازو؛ پل به معنی مو در لهجۀ محلی دشتستانی و حتی لری می دهد دراز هم یعنی بلند. پل درازو موجودی خیالی با موهایی بلند بوده که فقط زنی که موقع زایمانش بوده ب