کچالوواژهنامه آزاد(افغانستان) سیب زمینی. کچالو. [ کَ چا لو ] (فارسی افغانستان) مانند برخی واژگان دیگر، از هند وارد زبان فارسی دری شده؛ پیشوند «کج» یا «کچه» را به «آلو» اضافه کرد
گردآلوواژهنامه آزادگونه ای وسیلۀ یازی در استان گیلان، به ویژه در رشت. قطعه ای چوب استوانه ای که یک طرف آن را به شکل مخروطی با رأس تیز در می آوردند. قطر استوانه از دو تا پنج سانتیم
مزداگینهواژهنامه آزادمنطقه ای ییلاقی و سردسیر در 6 کیلومتری شرق همدان، و مرکز دهستان الوندکوه شرقی. در حال حاضر (1395) حدود 3000 سکنه دارد. تفریجان از دو واژۀ تفری و گان تشکیل شده ک
کمان گوشتواژهنامه آزادگیاه یا میوه ای شبیه به قارچ که در فصل بهار هنگام رعد برق به یکباره از زمین میروید مردم خطه سرسبز طالقان اعتقاد دارند این گیاه لذیذ باید در طالعشان باشد وگرنه ه