سردگمواژهنامه آزادسِرْدِگُمْ:(serdegom) در گویش گنابادی یعنی گیج و مَنْگ ، پریشان احوال ، حیران و سردرگم
فتیله پیچ کردنواژهنامه آزادفنی است در کشتی که پاهای حریف را گرفته و اورا می پیچانیم تا کمرش با زمین برخورد کرده و امتیاز دهد .اصطلاحا اگر کسی را در جدل و رقابت کاری ویا فکری با مشکل روبرو
شاسکولواژهنامه آزادفردی گاها گیج که زود گول میخورد و کارها و رفتاری که نشان از ضریب هوشی پایین وی است از او سر میزند. گاها مترادف کودن ، خنگ و نادان در زبان عامه می باشد.
ورواژهنامه آزاد(با کسره و) کنار - جنب - بغل وَر، در زبان اوستایی پهلوی یعنی تن دادن به آزمایش با آتش Werrبا تشدید ر به معنای گیج وَر:(war) در گویش گنابادی یعنی طرف ، جهت ،