گنجواژهنامه آزادگنجایش gonj زنبور در پهلوی باستان، به معنا و تونمای اندوخته، یا ذخیره و گردآوری شده از هر چیز که دارای ارزش و سزاوار ذخیره کردن باشد، مانند گنچ فلزات گرانبها. ا
گیل دیکواژهنامه آزادنوعی میوه ی بوته ای که به عنوان چای و سوپ مورد استفاده قرارر میگیرد وبرای کم خونی مفید است.
سردگمواژهنامه آزادسِرْدِگُمْ:(serdegom) در گویش گنابادی یعنی گیج و مَنْگ ، پریشان احوال ، حیران و سردرگم
فتیله پیچ کردنواژهنامه آزادفنی است در کشتی که پاهای حریف را گرفته و اورا می پیچانیم تا کمرش با زمین برخورد کرده و امتیاز دهد .اصطلاحا اگر کسی را در جدل و رقابت کاری ویا فکری با مشکل روبرو
شاسکولواژهنامه آزادفردی گاها گیج که زود گول میخورد و کارها و رفتاری که نشان از ضریب هوشی پایین وی است از او سر میزند. گاها مترادف کودن ، خنگ و نادان در زبان عامه می باشد.