گورواژهنامه آزادگورخر؛ نوعی حیوان چهارپا که بدنش خط های سیاه و سفید دارد؛ بهرام گور برای شکار آن به چراگاه های معروف شهرستان خرامۀ فارس در روستای گورگیر سفر می کرده است. معنای
گوارکواژهنامه آزادگوارک به معنی (بزرگ) .واژه ایست که بیشتر در جنوب استان فارس (زاهد شهر و ...) بکار میرود.
کح گورواژهنامه آزادگیاهی است که درمناطق کوهپایه شهرستان بشرویه اطراف دهستان رقه می روید وبرای درد پا وکمردردمفیداست این گیاه رامی توان بصورت دمنوش استفاده کرد
که گورواژهنامه آزادنام گیاهی است که درمناطق غربی شهر بشرویه اطراف رقه در خراسان جنوبی می روید و می گویندکه برای دردپا و دردکمر مفید است
جروکانواژهنامه آزادنام محله ای قدیمی در غرب اصفهان بین کوه آتشگاه و بنای منارجنبان - این محل در گذر زمان به نامهای جروکان،جلوگان،گورکان نیز شناخته میشده است.
گلکندةواژهنامه آزادقطب شاهیان یا سلطنت گلکنده نام سلسله ایست از سلاطین که گلکنده یا غلکنده و سپس حیدر آباد دکن در جنوب هند از سال918تا1098ه ق1518تا1687م حکومت کردند و به دست امپرا