جرینواژهنامه آزادجرین یعنی خان,یعنی آشوب,20لیتری بنزین,جرین یعنی جومونگ,هریرده گوردی جریننی یدی قدم چکیل دالا.
گورواژهنامه آزادگورخر؛ نوعی حیوان چهارپا که بدنش خط های سیاه و سفید دارد؛ بهرام گور برای شکار آن به چراگاه های معروف شهرستان خرامۀ فارس در روستای گورگیر سفر می کرده است. معنای