رهامواژهنامه آزادرٌهام؛ پرنده ای که شکار نمی کند، مرغی که شکارچی نیست. نام پسر گودرز در شاهنامه. نام پدر فرهاد، معشوقۀ شیرین. 1.پرنده شکست ناپذیر. 2.رها و آزاد.3.قطرات لطیف بارا
تامرادیواژهنامه آزادتامُرادی ،بزرگترین طایفه ایل بویر احمدی می باشد که همرا با دو طایفه دیگر از ایل بویراحمدی به نام قاید گیوی و گودرزی از آنها به عنوان بویراحمدی اردشیری نام برده
پاچالواژهنامه آزاد(مینابی، هرمزگان) به مکانی گفته می شود که محل فروش و عَرضِه آبزیان و ماهی تازه است. در زبان فارسی، به این مکان، مغازه یا بازار ماهی فروشی گفته می شود. جمع واژۀ