گادرواژهنامه آزادنام رودی است در شهرستان اشنویه که از کوههای مرزی ایران ، عراق و ترکیه سرچشمه می گیرد. به آن گدارچای یا رود مادر نیز می گویند.
گراد (grade)واژهنامه آزاددرجه و یا نمره ای که به کالا و یا به اشخاص داده می شود و با ای، بی، سی، دی، مطرح می شود مثلاً .Grade A یعنی درجه یک.
دستگرد غداده(گداده) یا دستگرد دزدهاواژهنامه آزادنام روستائی در منطقه ماربین نزدک به روستای کهندژ از توابع خمینی شهر که در سر شماری قبل انقلاب جمعیت 3500 نفر بوده ولی اکنون جمعیت آن زیاد و حدود 12000 نفر است ا
خاکشواژهنامه آزادخاکش کیسه گشاد بزرگی است که یکطرف و دو سر آن را می دوزند و بر پشت حیوانات باری می گذارند و از آن برای جابجای خاک و کود و علوفه استفاده می کنند به هر چیز گشاد می
دبیتواژهنامه آزاددَبیت (دویت) شلوار سنتی مردان بختیاری. شلواری بسیار گشاد و بزرگ که قابل مقایسه با نمونه های موجود در سنگ نگاره های ساسانی است
کولوکواژهنامه آزاد(شیرازی) [kuluk]؛ کوزۀ گلی دهان گشاد که معمولاً برای نگهداری روغن و ترشی و مانند این ها استفاده می شود.