گندیسکلاواژهنامه آزادکندس . [ ک ُ دُ ] (اِ) بیخ گیاهی است . (آنندراج ). بیخ گیاهی که درون آن زرد و برونش سیاه و مقیی ٔ و مسهل و سفوف آن را چو به بینی کشند عطسه آورد. کلمه کلا (kala
کل گنجیواژهنامه آزادمنطقه تفریحی در روستای هنام از توابع شهرستان الشتر در استان لرستان منطقه تفریحی در روستای هنام از توابع شهرستان الشتر در استان لرستان
قلعه گرگیواژهنامه آزاداز مناطق وقلاع مشهور بلوک قنقری علیا در یک فرسخی شمال خرمی است . اب ان از قنات شرف اباد ومحل اسکان یکجانشینهای خرمی من جمله برخی از فامیل طیبی بوده است
شولگیرواژهنامه آزادقطعه ای پلاستیکی در زیر گلگیر خودرو که برای جلوگیری از پاشیدن آب و گل به بدنه و گلگیر میشود.
میلادواژهنامه آزادمیلاد نامی ایرانی به معنای سمایی یعنی زاده شدن.نام پدر گرگین پهوان ایران زمین در شاهنامه فردوسی
آرگوواژهنامه آزادبر اساس دایره المعارف میثیکا «آرگو (به انگلیسی:Argo)، کشتی ای بود، که توسط آرگوس و با کمک آتنا ساخته شد و یاسون و آرگونوت ها به وسیله ی آن برای پیدا کردن پشم ز