گنجواژهنامه آزادگنجایش gonj زنبور در پهلوی باستان، به معنا و تونمای اندوخته، یا ذخیره و گردآوری شده از هر چیز که دارای ارزش و سزاوار ذخیره کردن باشد، مانند گنچ فلزات گرانبها. ا
انتزاعیواژهنامه آزادذهنی؛ آنچه مرتبط به ذهن و ساخته و پرداختۀ ذهن است. به برخی شیوه های هنری نیز اطلاق می شود که به ذهنیت گرایش داشته و کم یا زیاد، از واقعیت دور است.
انضباط اجتماعیواژهنامه آزادنظم دراجتماع یعنی درمردم. نظم اجتماعی مبین توقع های اساسی زندگی اجتماعی است. هر جامعه با هرنوع اعتقادها، سنت ها، گرایش های سیاسی و با هر سیستم حکومتی نیازمند دا
رگلاسیونواژهنامه آزادگنارش (گُنارِش). واژۀ پیشنهادی پارسی. این واژه و هم خانواده هایش از ریشۀ گُناردن در زبان پهلوی گرفته می شوند. (نگاه کنید به فرهنگ پهلوی مکنزی، winaardan). پس: