گوینواژهنامه آزادگوین دهستانی از توابع بندرعباس که در فاصله 80 کلیلومتری بندرعباس واقع شده است و جز بخش رویدر است و اینجا به اشتباه جزء توابع لارستان نوشته نشده است
گبینواژهنامه آزادانگبین مثال: ﻳﺎ ﺣﻖ ﺗﻮ ﻛﻪ اﺯ ﮔﻮﻫﺮ اﺳﺮاﺭ ﺭﺳﺎﻧﺪﻱ ﺟﺎﻣﻲ ﺑﺮﺳﺎﻥ ﻛﺎﻋﻘﺒﺖ ﻋﻠﻢ ﮔﺒﻴﻦ اﺳﺖ یا حق زنبور. در شهر سراب و هشترود و میانه به زنبور جیبین یا چیبین گفته می شود .
گشینواژهنامه آزادگشین اسم کردی-دارای معانی متعدد از جمله قبراق و سرحال-روشنایی-شعله ور شدن و برافروخته شدن آتش
بشمه، برگهواژهنامه آزادبه لبه ی بیرونی پشت بام خانه های گلی قدیمی گویند که از ترکیب چوب، ساقه های گندم و شاخ و برگ درختان و گل ساخته می شود-آبچیک
گوینواژهنامه آزادگوین دهستانی از توابع بندرعباس که در فاصله 80 کلیلومتری بندرعباس واقع شده است و جز بخش رویدر است و اینجا به اشتباه جزء توابع لارستان نوشته نشده است
تپوکواژهنامه آزادتپوک به گویش بلوچی «زننده،کتک زننده,ضربه زننده» نام یک روستا در بخش مرکزی شهرستان گلشن ،نام یک قنات در همان روستا، وجه تسمیه روستااین است که دراین مکان جوی آبی
گلسینواژهنامه آزادنور ماه چیز پوچ و بی ارزش و پست. (به تپاله گوسفند که در دنبه میچسبد و همراه با شن و ماسه خشک است . در زبان محلی خراسانی به گله گوسفند گویند همراه با سنگ و ش
تندارواژهنامه آزادچارچوب ودار قالی بافی یا گلیم بافی و... تَندار (Tandar) در گویش ملی مناطق جنوبی فارس و بوشهر به معنی (دار قالی) می باشد، که احتمالا مرکب از تن (تنیدن) + دار (چو