22 مدخل
گِلُوْک:(gelouwk) در گویش گنابادی یعنی گل آلود
روستایی در منطقه رحمت اباد رودبار (گیلان)
گَلُوْ؛ کسی که عقلش درست کار نمی کند، یعنی نابخرد.
(تالشی عنبرانی) سرگین غلطان.
گلوکوم.
گلو ، راه صوت
teshni گلو گلو
برآمدگی زیر گلو ( که در مردان بزرگتر از زنان است )