گلاویزواژهنامه آزادباهم در گیر شدن، بر روی هم زدن، دیدم دو گنجشک باهم گلاویز شدند و گربه یی هردو را بلعید
گبردوزیواژهنامه آزادنوعی سوزن دوزی که زنان زرتشت بر لباس های خود می دوختند و نام دیگر آن زرتشتی دوزی می باشد
کومخواژهنامه آزادنوعي کفش مخصوص که جنس ان تيماج الوان بخصوص سبز است.شکل ظاهري کفش شبيه نعلين نوک برگشته ميباشد و رويه و کناره هاي کفش را با نخهاي ابريشمي رنگي رودوزي و گلدوزي مي
گلاویزواژهنامه آزادباهم در گیر شدن، بر روی هم زدن، دیدم دو گنجشک باهم گلاویز شدند و گربه یی هردو را بلعید
ارگاندیواژهنامه آزادپارچه گلسازی ارگاندی (Organdie):یک پارچه لطیف با وزن سبک که معمولا از الیاف پنبه ای درست میشود اما آن را با الیاف مصنوعی هم درست میکنند.
سمچوواژهنامه آزادمحلی است در روستای دیشکان (کرمان.بردسیر) که دارای گردوی بسیار خوب و اب هوای بسیار خوب دارد