گلاویزواژهنامه آزادباهم در گیر شدن، بر روی هم زدن، دیدم دو گنجشک باهم گلاویز شدند و گربه یی هردو را بلعید
کلاویزواژهنامه آزادباهم در گیر شدن، بر روی هم زدن، بهم چسپیدن. دیدم دو گنجشک باهم کلاویز شدند و گربه یی هردو را بلعید
دلاویزواژهنامه آزاددِلاْویْز یا دِلَویْز:(delawiz or delawiz) در گویش گنابادی یعنی خواستنی ، دوست داشتنی ، زیبا ، عاشق
کلاویزواژهنامه آزادباهم در گیر شدن، بر روی هم زدن، بهم چسپیدن. دیدم دو گنجشک باهم کلاویز شدند و گربه یی هردو را بلعید
دلاویزواژهنامه آزاددِلاْویْز یا دِلَویْز:(delawiz or delawiz) در گویش گنابادی یعنی خواستنی ، دوست داشتنی ، زیبا ، عاشق
بزگ آبادواژهنامه آزادبزگ را برخی بروزن رزق وبرحی بروزن گرگ می گویند . نام روستایی است با حدود صد خانوار جمعیت واقع در بخش گاریزات شهرستان تفت از استان یزد همراه روستاهای گاریز ، بخ
کهدوئیهواژهنامه آزاداین واژه نام بخشی در استان یزد و شهرستان تفت است که در 100کیلومتری شهر یزد واقع شده است. جمعیت این بخش حدود 1500نفر است و شغل اهالی این بخش کشاورزی است. از روست