گاوانواژهنامه آزاددر زبان و گویش کردی به معنای گاو چران و معمولا کاری است که توسط مردان انجام می شود
گتوندواژهنامه آزادگتوند اسم مرکب است که تشکیل شده از دوکلمه گُت به معنی بزرگ وکلمه وند به معنی طایفه که روی هم به معنی طایفه بزرگ می باشد
گیرورواژهنامه آزادگیروَر یا گیروا یا گیروَه:(تالشی)با آغوش گشوده برای گیرآوردن زمان مناسب ماندن، پنهانی برای به چنگ آوردن دشمن بدنبال او گشتن، فرصت، زمان مناسب، زمان بدست آمده، ز
فرصتواژهنامه آزادگیراوه، زمان، گیرآوردن زمان درخور و نیکو، زمان مناسب و درخور برای انجام کاری، بازه ی زمانی یا فاصله ی زمانی در میان دو هنگام زمانی برجسته، لحظه و آنی از زمان که
گپواژهنامه آزاد(گَپ) بزرگ، برای ساختن صفت تفضیلی آن پ تبدیل به ف میشود. (گفتر ) (با فتحه گاف) دهان:که به نظر میرسد با واژه gap:سوراخ _ گشوده شدن وgape:دهان باز کردن انگلیسی
چهل دخترانواژهنامه آزادنام کوهی است در ولایت ارزگان افغانستان که پس از حادثۀ چهل دختران به این نام شهرت یافت: هنگامی که چرخی (فرمانده سپاه عبدالرحمان خان) مردم هزارۀ ارزگان را قتل عام
سگتولواژهنامه آزادحیوانی از خانواده سگ سانان که رفتار و شباهت زیادی به کفتار دارد.با گردن و پوزه درازتر از سگ. با پوست خالدار و قهوه ای و صدایی شبیه کفتار و درنده خویی شبیه کفتار