گرگانجواژهنامه آزاد(ترکی اغؤزی) قؤرقؤنچ؛ مکانی با فراوانی نعمت. در فارسی به گرگانج تبدیل شده است. نام شهر فعلی گرگان هم دقیقاً برگرفته از همان نام قؤرقؤن است.
ورگواژهنامه آزادگرگ در گویش مردم رامسر یا همان سخت سر؛ در لهجه ی هورامی نیز به همان معنای گرگ است البته اصل این واژه، اوستائی است و در همان معنی. (وزوانی؛ وزوان، میمه) وَرگ؛ گر
کرک و پرواژهنامه آزاد(گرگانی) بال و پر. در استرآباد کنایه از اعتبار است؛ مثلاً وقتی می گویند:«فلانی کرک و پرش ریخت»، کنایه از بی اعتبار شدن فرد است.