کوه گردلوواژهنامه آزادنام کوهی صخره ای و سنگی با شیب زیاد، بالای دهستان آسپاس اقلید، که از قدیم برای اهالی آن منطقه نماد اقتدار و مقاومت بوده است.
دمت گرمواژهنامه آزادجمله ناقص عامیانه امروزی است که بین دو نفر صمیمی که یکی از جمله ای خوشش آید بیان می کند . به عبارت دیگر یعنی زنده باشی
گلمواژهنامه آزادگُلُم:گُ-لُ-م:میم ساکن = جرعه=جرعه ای از هر نوع مایعاتی که نوشیدنی باشد.مانند یک گلم آب خوردن.مردم استان کرمان و شهرستان سیرجان از این واژه استفاده میکنند. گُ ل
بایوهواژهنامه آزاد۱- از آنجا که منشأ کلمه زبان کردی و یک واژۀ ترکیبی محلی کردی است، لذا چنین (بایه وه) نوشته میشود. [با + ی + ه + وه] که هرکدام آوا و اشاره و معنی خاصی داشته و در
درعواژهنامه آزادمطابق نقل تاریخ نویسان دختران عرب وقتی به سنّ بلوغ می رسیدند به دارالندوه، که توسط قصی بن کلاب ساخته شده بود، می رفتند و در آن جا پارچه ای که با خود برده بودند
کودکی در بر، قبائی سرخ داشتروزگاری زان خوشی خوش میگذاشتهمچو جان نیکو نگه میداشتشبهتر از لوزینه می پنداشتشهم ضیاع و هم عقارش می شمردهر زمان گرد و غبارش می ستردواژهنامه آزادکودکی در بر، قبائی سرخ داشت روزگاری زان خوشی خوش میگذاشت همچو جان نیکو نگه میداشتش بهتر از لوزینه می پنداشتش هم ضیاع و هم عقارش می شمرد هر زمان گرد و غبارش می س
دستان زندواژهنامه آزادبا توجه به اینکه زال در شاهنامه به چاره گری با فریب و حیله معروف است و در داستان رستم و اسفندیار نیز هنگام درماندگی رستم با فریب به سیمرغ و نیروی او متوسل می شو